برنامه مالی ما برای سال دیگه

زنگ میزنم محل کارش: باید امشب راجع به وام گرفتن باهات حرف بزنم.

همسر: باشه امشب جلسه خانوادگی داریم. پسری رو هم میذاریم وسط دبیر جلسه.

حتی از تصورش هم خنده ام می گیره. قبل از دنیا اومدنش به همسری گفته بودم ماهی یه بار جلسه خانوادگی تشکیل بدیم مشکلاتمون رو توی جلسه با هم مطرح کنیم، الان در واقع داشت مسخره می کرد اون ایده منو

میخوایم سال دیگه, وام بگیریم. از الان باید به حسابشون پول بریزیم. سال قبل فکر می کردم اگه دو تا از این وامها بگیریم خونه رو میتونیم عوض کنیم، هم بزرگتر هم بالاتر. اما حالا حالاها عوض کردن خونه از حد توانمون خارجه واقعیت!!!! چه بر سر مردیم این دیار اومد. خلاصه که تصمیم گرفتیم فعلاً توی همین خونه باشیم و پول اندکی که سال دیگه, با وام و پس انداز دستمونه یه سرمایه گذاری کوچیک مثل خرید زمین یا باغچه اطراف تهران بکنیم. اینم نقشه هایی که ما برای, سال دیگه, داریم. امید است با این شرایط مملکت محقق گردد.....