تموم شو لعنتی

ساخت وبلاگ

ماموریت خیلی خوب بود. پسری خیلی همکاری کرد و حالش خوب بود. فقط نمیدونم چرا بقیه اصرار دارن بهم بگن که چقدر مادر سنگدلی هستی و چه جوری می تونی!!! باشه بابا شما مادران نمونه ما سنگدل بی رحم. اینکه من دائم بچسبم به بچه و یادش بدم که همیشه وابسته باشه خوبه؟ مگه ما خودمون چه جوری بزرگ شدیم. من که بچه پنجم بودم، تازه مادربزرگ پیرمم که کلی غرغرو بود و رسیدگی کامل می خواست با ما زندگی می کرد؛ یعنی می خوام بگم توجه و رسیدگی و وابستگی انقدر کم بود ولی بازم هم موقع دانشگاه رفتن، هم موقع ازدواج کلی اذیت شدم. الانم توی محل کار قدرت برخورد و محکم بودن و استقلال کافی رو ندارم. خلاصه که من به مادری که از همه چیز زندگیش بزنه که دائم پیش بچه باشه نمیگم مادر نمونه و کامل. به حرف بقیه اهمیتی نمیدم و امیدوارم بتونم پسری رو جوری تربیت کنم که در آینده راحت توی جامعه زندگی کنه. مسلماً دلم نمی خواد کمبود محبتی رو هم حس کنه و انقدر دوسش داریم که مطمئنم خلایی نخواهد داشت.

استادم دوباره به پایان نامه گیر داده دلم میخواد با مشت بکوبم پای چشمش. اَه خسته شدم بابا کی تموم میشه این لعنتی. من خیلی کار دارم اما ذهنم همش درگیر این لعنتیه. برای گرفتن این مدرک پیزوری که هیچ جا ارزش نداره خیلی دیگه دارم اذیت میشم، کلی هم هزینه کرد. حالم بهم می خوره دیگه از این دوره مسخره ارشددددددددددددددددددددد.

اَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَه.................

 

در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 228 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54