آی ام کوووولد!

ساخت وبلاگ

این روزهای بهاری هم هوا خوبه هم هوا بده. الان که این پنجره رو از 7 صبح تا حالا بز گذاشتن و تریپ هواخوری برداشتن بدون اینکه در نظر داشته باشن یکی هم ممکنه این وسط سردش بشه بده چون واقعاً دیگه داره سرد میشه و وقتی که شب زیر یه پتوی نازک میرم و هوا برام خیلی مطبوعه عشق می کنم با این هوای بهاری. خلاصه هوای بهار هم سرده هم گرم تکلیفت باهاش معلوم نیست.

پاراگراف اول رو که نوشتم با اینکه نمیخوام از افعال منفی استفاده نکنم اما به این نتیجه رسیدم که چقدر از خودخواهی همکارام بدم میاد. چقدر اکثر آدمهای اینجا روی مخ من هستن و باهاشون حال نمی کنم!!!! یعنی من باید برم خودم رو اصلاح کنم یا همه اینا البته بگم تقریباً مطمئنم که همه این نظر رو راجع به بقیه دارن. یعنی انقدر محیط کار جای داغونی هست و بزن و ببند داره که ناخودآگاه شرایط استرسی و عدم اعتماد ایجاد می کنه. پاهام یخ کرد والااااااااااااااااااااااااااااا خدا ازتون نگذره عوضیا 

البته بگم من خوشبختانه با مدیرم خیلی حال می کنم و چون بیشترین مراوده رو باهاش دارم خدا رو شکر می کنم که آدم خوب و قابل اعتمادیه و از خدا ممنونم که سر راه من قرار دادش و واقعاً خیلی پیش میاد که توی دلم میگم خدا خیرت بده، خدا بچه هات رو خوشبخت کنه. از این زنیکه همکار هم سر اون موضوعات متنفر شدم و بنده انقدر آدم کینه ای هستم که هیچ وقت دیگه دلم باهاش صاف نمیشه. الکی توی روش می خندم چون مجبورم و همکاریم ولی واقعاً ازش بدم میاد چون انقدر بی دلیل و فقط به خاطر حسادت بچه گانه خودش، منو گذاشت لای منگنه که مجبور شدم برای اولین بار جون پسرم رو قسم بخورم که من کاری نکردم و سوء نیتی نداشتم تا از رفتارهای زننده اش کوتاه بیاد. هیچ وقت نمی بخشمش چون فقط میگه بیا با من بشین پشت مدیر حرف بزن و باهاش بد باش، چون در این صورت باهات خوبم. ازش بدم میاد چون پیش اون یکی گروه جلوی خودم چند بار اشاره کرد که جلوی این حرف نزنید خبر میبره و میاره و اونا تقریباً باهام بد شدن و جاش بیفته اذیتم می کنن در صورتیکه قبل برگشتن این جونور من باهاشون مشکلی نداشتم و اصلاً کاری به کار هم نداشتیم. ازش متنفرم و براش بدترین ها رو از خدا میخوام چون باعث شد من جون عزیزترینم رو جلوش قسم بخورم. ازش متنفرم. خلاصه که نمیدونم این انرژی که ساطع می کنم از حس درونیم تاثیری روی زندگی این دو نفر داره یا نه ولی همیشه اعتقاد داشتم که دنیا دنیای بده بستونه.

فردا میرم واکسن یک سالگی پسری، الهی دورت بگردم که این واکسنهات تمومی نداره. خدایا میشه پسرم اذیت نشه، مرسی.....

در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:26