دلم خیلی گرفته، دلم بی نهایت گرفته. چرا؟!! نمی دونم. اصلاً نمی دونم. یا اختلالات لعنتی هورمونیه یا چیز دیگه. سومین باره توی این سه هفته خواب مادربزرگم رو می بینم!!! خیلی وقته مرده من خوابش رو نمی دیدم. دم صبح بود انقدر گریه کردم توی خواب که از خواب پریدم.
این عزت نفس چیه که من ندارم. این حساسیت چیه که من دارم؟!!!! چمه؟! چرا همسر خوبی نیستم؟ چرا مادر خوبی نیستم؟ چرا شهروند خوبی نیستم؟ چرا همکار خوبی نیستم؟ چرا بدم؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
در گذر از مارپیچ زندگی.......برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 186