پروژه تموم نشدنی شمال....

ساخت وبلاگ

هزینه های ویلا هی داره بیشتر و بیشتر میشه. چیزایی که اصلاً توی محاسباتمون نبود داره نمایان میشه و انقدر گرونیه که هیچ سابجکتی کمتر از 15 میلیون نیست. یعنی هر چیزی که جا مونده بالای 15 تومن هزینه داره و این برای ما خیلی پول زیادیه. نمیدونم چر از سرعتش هم راضی نیستم. شاید برای اینکه خسته شدم از این همه رفتن و اومدن همسر. از ایتکه از ظهر پنجشنبه تا جمعه شب خونه خودمون نیستم و باید با پسری خونه ماماینا بمونم و بعد تنها بیایم خونه تا همسری شب برسه. وقتی میاد هم خسته است و از اون بدتر منم که حال حرف زدن باهاش ندارم چون از این شرایط ناراضی و عصبیم. نمیدونم داستان ویلا و شمال چی میشه و اصلاً آیا کار درستی بود یا نه!!! ولی به هر حال راهیه که شروع کردیم و باید تا انتها پیش ببریم. فقط امیدوارم با پولی که داریم بتونیم بسازیم و قابل سکونتش کنیم. خدایا خودت کمک کن....

دیروز رفتم برای پسری کت و شلوار عید بخرم. انقدر شلوغ بود که همه پارکینگها پر بود و ماشین رو با فاصله زیاد جایی دورتر پارک کردم. بعدشم دست از پا درازتر برگشتم. چون قیمت ست کاملش اونم نه برند یا مغازه توی جای خوب، چهارصد هزار تومن بود. آیا گرون و عجیب نبود؟!! خلاصه پشیمون شدم و گفتم شاید بدم خیاط بدوزه ارزونتر تموم بشه. البته که بنده هیچی هم نخریدم صد تومن شد یعنی احتمالاً چهارصد تومن برای ست کامل مهمونی خیلی هم عجیب نبوده!!! و با این قیمتها من مونده بودم به این هجوم جمعیت برای خرید اونم پایین شهر. یعنی در حدی شلوغ بود که نمی تونستی از بین جمعیت رد بشی. درست مثل بنزینی که گرون شد اما هیچ اتفاقی توی شلوغی خیابونا و جاده ها ایجاد نکرد. این یعنی اینکه حالا حالاها می تونن از جیب مردم پول خالی کنن و تا گشنه شدن مردم راه زیادی هست.

مثل هر سال دلم میخواد زودتر عید بشه و یه استراحت حسابی بکنم. خسته ام از روزمرگی الان. خونه شمال خسته مون کرده. جون نداریم از این همه دوندگی امسال. کاش بشه زود تموم بشه و راحت بشیم. خدایا خودت کنارمون باش.

 

در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 183 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 2:58