این روزهای سیاه

ساخت وبلاگ

این روزهای سیاه چرا تموم نمیشن؟!! چرا این روزها انقدر تیره و تار و بیخودن. چرا انقدر دنبال همه چیز باید بدوئم و به هیچ جا نرسم. چرا هیچ وقت روی آرامش رو نمی بینم. مشکل کجاست؟ مشکل منم. این روزها با خودم فکر می کنم اگه پسری رو نداشتم انگیزه ای برای ادامه دادن وجود داشت و اون وقته که می فهمم چه جواهری کنارمون داریم. چقدر زندگی تلخ و دوست نداشتنی شده، چقدر همه جیز سخت شده. چقدر این دنیا داره جای بدی میشه برای زندگی کردن. چقدر ترسها دارن غلبه می کنن. چقدر نگرانیها زیاد شدن. چقدر قدرتها زورگو شدن. چقدر نامهربونی و ریا و دروغ و رذالت همه جا رو پر کرده. چقدر نفس کشیدن سخت شده. چقدر من گرگ شدم، چقدر من ناجور شدم. چقدر بد و خوب رو گم کردم. چقدر.....

خدایا از وقتی عقلم رسیده و تونستم خودم مستقل به زندگی فکر کنم، همیشه تو رو کنارم دیدم. این روزها هم به خودت پناه میارم. این روزها فقط تو رو داریم. من همیشه و تنها تو رو داشتم. این روزها که دنبال جابجایی کارم هستم فقط امیدم به توئه. فقط به خودت پناه آوردم. فقط تو رو دارم. میدونم تو کارم رو هموار می کنی. خدایا هیچ وقت من و خانواده کوچیکم رو تنها نذار ما جر خودت کسیو نداریم. خدایا آرامش رو به خانوادمون برگردون. خدایا من بهت ایمان دارم و میدونم همه چیز خوب با تو ممکنه. این روزها دستمو ول نکن میدونم که برام برنامه های خوب داری. خدایا ولم نکن و تنهام نذار. دوستت دارم....

در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 172 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 11:46