همسر خوب

ساخت وبلاگ

امروز آخرین روز بهمن ماه قشنگ هست. همسر زودتر از من بیدار میشه و تا دم رفتن اصرار داره که پاشو خواب موندی. منم که استاد حالت ملتمسانه جلوی همسرم، با صدای خواب آلوده میگم من دیشب نزدیک چهار بود که خوابیدم، دیرتر میرم. همسر هم که سریع قبول می کنه و با یه باشه و بوس خدافظی می کنه و میره. ساعت 9 با فراغ بال از خواب بیدار میشم و آروم آروم آماد میشم. گوشیم رو که دستم می گیرم می بینم همسر مسیج داده که داره برف میاد چتر یادت نره. من به فدای این توجه و مهربونیت بشم. چتر رنگ رنگیم رو باز می کنم و زیر برف راه میرم تا برسم روی پل و لذت می برم به معنی واقعی کلمه. واقعاً لذت می برم و عشق می کنم توی این هوا. با خودم میگم کاش وقت داشتیم و با همسر می رفتیم برف بازی، اما چه میشه کرد که زمان توی زندگی ما کمه.

این روزها خیلی زیاد قدر همسرم و زندگیم رو میدونم. محیط کاری جدیدم سبک و سیاق جاهای دولتی رو داره. اخیراً هم دو مورد از روابط زننده و تهوع آور رو دیدم و حالم به هم می خوره از این شدت کثافتی که داره فرهگمون و خانواده ها رو می بلعه. عمیقاً خدا رو شکر می کنم که همسرم مرد سالم و متعهد و محترمی هست و قطعاً این احترام و وفا از پول و ماشین و خونه خیلی با ارزش تر هست. خدایا هیشه کنار خانواده کوچیک من باش. خدایا خودت کمک کن که از این لجنزاری که توی این واحد ایجاد شده دور باشم. خدایا کمک کن در امان باشم از این شر و ننگ. خدایا به خودت پناه می برم....

در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33