پشیمونی فایده ای نداره.....

ساخت وبلاگ

من مادر خوبی برات نیستم. دیشب موقع خواب گریه می کردی و من بدون اینکه درک کنم که دردی یا مشکلی داری به فکر کسلی و سرماخوردگی خودم بودم. انقدر خشن روی پام تکونت میدادم که خودم جای تو سر درد گرفتم. غر میزدی و گریه می کردی و من با صدای بلند می گفتم سیس ساکت شو، خسته ام کردی، خفه شو!!!!!

من خیلی مادر بدی هستم. من آدم بی مسئولیت و غیر متعهدی هستم. من تصمیم گرفتم که تو بیای و باشی پس حق ندارم کوچکترین خشونتی توی رفتارم باهات داشته باشم. تو گناه داری که مادرت من هستم. انگار یادم رفته که موقع حاملگی چطور التماس می کردم که تو رو خدا سالم باش، تو رو خدا سلامت بیا، بقیه اش با من. تو رسالتت رو بر من تموم کردی اما من انگار هیچ کنترلی روی اعصاب و روانم ندارم. من قدر تو و باباییت رو نمیدونم. من آدم نادونی هستم. انقدر احمقم که نمی فهمم چقدر در کنار شما خوشبختم. انقدر احمقم که نمی فهمم چقدر آدم در آرزوی این زندگی آه و حسرت می کشن.

منو ببخش جگر گوشه من. من حق ندارم با تو رفتار بد داشته باشم. خدایا بهم صبر و توان بده که به خودم بیام و قدر داشته هام رو بدونم. خدایا کمکم کن این بچه پاک و معصوم رو درست تربیت کنم. کمکم کن رفتارم به پسرم و همسرم دوستانه و صحیح و البته عاشقانه باشه. خدایا خودت کمکم کن.

در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 202 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 1:53